قسمت هایی از کتاب پاییز ، برگ زرد
رفته است سفر؛ باران بیاورد؛ با آن لباس همیشه سیاه؛ با آن قد همیشه بلند و لاغر؛ با آن عشق پنهان؛ که شاید روزی؛ فاش شود؛ آن روز هیچ یک از ما؛ در این جهان نیستیم.