گزارش بیست
غزل حافظ بر پایهی زیباشناسی و باورشناسی(دکتر میرجلالالدین
کزازی)
دلِ ما،
به دَوًر رویت، ز چمن فراغ دارد؛
که چو
سرو، پایبند است و چو لاله، داغ دارد.
دل
ما، در روزگار فرّ و فروغ روی تو، پروایی به چمن و گل های آن ندارد: دلی که مانند
سرو پایبند و وابسته به توست و مانند لاله، داغدار دلبستگی به تو.
دل،
با مانندگی آشکار، یک بار به سرو ماننده آمده است و باری دیگر به لاله؛ از همین
روی، این مانندگی از گونه ای دیگر نیز میتواند بود که آن را تشییه جمع مینامند.
بهانگیی نیز، در این آغازینه، میتوانیم یافت: دل چرا از چمن فراغ دارد؟ پاسخ این
است: آنچه در چمن هست و مایهی زیبایی و گیرایی آن: سرو و لاله، در دل حافظ نیز
هست؛ دل او، هم سروستان هست و هم لاله زار؛ پس نیازیًش به چمن نخواهد ماند.