درباره کتاب
این داستان نوشته سال 1797 است، اما
رویدادی که انگیزه و پایه نگارش آن قرار گرفته است به سال 1731 بر میگردد. به
واقعیتی که گواه شعله برداشتن گاه و بیگاه جنگهای عقیدتی میان کاتالوکها و
پروتستانهاست، جنگهای سی سالهای که از سر خشکاندیشی مذهبی در میانه
قرن هفدهم در اروپای مرکزی سر برداشت و با وجود صلح ملتها در سال 1648، آتش آن در
نهایت با انقلاب جمهوری خواهانه فرانسه بود که خوابید. در آن میان در زمستان 1731،
بیش از سی هزار نوکیش پروتستان که هسته ساکنان اسقفنشینی سالزبورگ بودند، ناچار
به ترک این شهر شدند. در وقایعنامه کوچ این آوارگان استثنا را قصهای دلنشین همآمده
است، و آن داستان دلبستن جوانی کمرو اما مرفه به دختری در خیل این مردم پناهجو
است که شرحی جداگانه یافته است. گوته در
این داستان در یک جابهجایی زمانی، رویداد این تبعید خشونتآمیز عقیدتی را به
روزگار خود میآورد، به دوران پرآشوب انقلاب جمهوری خواهانه فرانسه.
درباره نویسنده
یوهان ولفگانگ فون گوته زاده 28 اوت 1749 در
فرانکفورت آلمان، شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و
سیاستمدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک به شمار
میرود. گوته پس از اینکه تعدادی از آثار بزرگش را به پایان رساند، سال 1775 به
وایمار رفت و در آنجا وزیر حکومت شد سپس به ایتالیا رفت و در آنجا به تحصیل هنر
و مجمسهسازی باستانی پرداخت. او خود را با کارهای میکل آنژ و رافائل مشغول کرد.
سال 1788 گوته به وایمار بازگشت و تقریباً باقی عمرش را در آنجا گذراند. او با
انتشار هرمان و دوروتهآ در سالهای انقلاب فرانسه ، قرن هجدهم را به پایان برد تا
با آفرینش فاوست و دیوان غربی-شرقی بیش از بیش بر غنای ادبیات آلمان و جهان
بیافزاید.